نام “محله فرهنگ” وام دار اداره آموزش و پرورش استان است که در میدان فرهنگ واقع شده ؛ اداره ای که در قدیم به آن اداره فرهنگ هم گفته می شد.اما اطراف این میدان و در واقع محله، در سالهای دور، پر از باغ های خصوصی بود.باغ اتحادیه ، باغ حاتم، باغ یا قرق شاپوری از معروف ترین باغ های دور میدان فرهنگ بودند که امتدادشان به چهار طرف فلکه ادامه داشت؛ اما در حال حاضر از آن همه باغ، هیچ نشانه ای برجای نمانده مگر باغی که از سوی شهرداری بنام پارک اندیشه بازسازی و نام گذاری شده، باغی که در آن یخچالی طبیعی قرار داشت و مردم منطقه در سالهایی که داشتن یخچال در هر خانه ای مرسوم نبود از این یخچال طبیعی برای نگه داری مایحتاج روزانه خود استفاده می کردند و البته این یخچال با بازسازی باغ بطور کل از بین رفت.
میدان فرهنگ در سالهای اخیر در محاصره سازمان ها، ادارات، موسسات و بانک هاست.شلوغی و رفت و آمد بسیار زیاد مردم در این میدان، خصوصا در ساعات اداری، به این میدان و محله ویژگی خاصی داده است.از یاد نبریم که چندین دهه پیش در کنار این میدان مشهور کارخانه ی گونی بافی رشت قرار داشت که بسیاری از
جوانان منطقه و سایر نقاط در آن مشغول بکار بودند و صبح ها که زنگ معروف این کارخانه بنام ” سیستوپ ” بصدا در می آمد ، همه اهالی منطقه متوجه آغاز روز می شدند.
احمد حسابی راسخ اولین مغازه دار میدان فرهنگ بود، او متولد ۱۳۱۸ است و بعد از پایان خدمت سربازی مدتی به عنوان راننده تاکسی مشغول شد اما در سال ۱۳۴۴ در میدان فرهنگ مغازه ای را کرایه و شغل تعویض روغن را به عنوان حرفه اصلی خود انتخاب می کند.
او می گوید: سال 1346 این مغازه را خریدم در آن سالها اینجا زیاد مغازه وجود نداشت و تقریبا زمین بایر بود. بعد از ساخته شدن این مغازه ،که روبروی دبیرستان شاپور واقع شده، بلافاصله آن را به قیمت ۱۲ هزار تومان خریدم. قبلش خودرویی داشتم که آن را فروختم و با پول آن توانستم این دکان را بخرم و شغل تعویض روغنی رادر اینجا دایر کنم که در حال حاضر دو تا از پسرانم در مغازه مشغول بکار هستند و خودم هم بخاطر بیماری ۲ سال است که قادر به کار نیستم .
زمانی که من اینجا آمدم بجای این بانک کشاورزی، باغ تهرانچی قرار داشت، یا این مرکز بهداشت فعلی، باغ سمیعی بود و انتهایش هم یک یخچال طبیعی وجود
داشت که مردم آذوقه روزانه خود را در آن یخچال که با برف پر بود، قرار می دادند. این یخچال تا سال 50 هنوز مورد استفاده مردم قرار داشت.گفتنی است مرکز بهداشت فعلی دو سال پیش از انقلاب در این جا ساخته شده است.
در خاطرم مانده که در همان سال 1346 این خیابان آسفالت بود و اما دوباره از طرف شهرداری وقت آمدند و به اندازه قد یک آدم این آسفالت را کندند و داخل زمین رفتند و دوباره آن را آسفالت کردند.
یا یادم مانده که دیوار این مدرسه شاپور که روبروی مغازه ام است ،بسیار کوتاه بودو از بیرون می توانستی داخلش را ببینید و مدرسه شریعتی فعلی که در پشت مدرسه شاپور قرار گرفته قبلا زمین فوتبال این دبیرستان بود که بعدها از این مدرسه مستقل شد .
در حال حاضر مغازه دار های این محله هیچ ارتباطی با هم ندارند و حال همدیگر را هم نمی پرسند و ما هم از آنها بی خبریم.
پی نوشت: مطلب فوق را پیمان برنجی از روزنامه نگاران جوان اما با تجربه شهر رشت آماده و در اختیار ما گذاشت.