تاکسی تلفنی در شهر رشت، همانند بسیاری از شهرهای ایران،  در دهه های گذشته به عنوان یک راه حل مدرن برای حمل و نقل شهری ظهور کرد. با توسعه فناوری های ارتباطی و رشد ارتباطات از طریق تلفن ثابت و بعدها تلفن همراه، خدمات تاکسی تلفنی گسترش یافت .

در حال حاضر تاکسی تلفنی های رشت با چالش ها و فرصت های زیادی روبرو هستند. از یک سو ظهور نرم افزارهای حمل و نقل مانند اسنپ، تپسی و دیگر سرویس های آنلاین باعث کاهش تقاضا برای خدمات سنتی تاکسی تلفنی شده است. این نرم افزارها امکاناتی مانند درخواست سریع خودرو، پیگیری مسیر و پرداخت الکترونیکی را فراهم کرده اند که مورد استقبال گسترده قرار گرفته است. ازسوی دیگر تاکسی تلفنی های سنتی هنوز هم در برخی مناطق شهری رشت فعال هستند و مشتریان خاص خود را دارند. این سیستم ها معمولا به دلیل عدم نیاز به اینترنت یا گوشی های هوشمند برای برخی اقشار جامعه همچنان مورد استفاده قرار میگیرند.

وضعیت تاکسی تلفنی های رشت در حال تحول است هرچند که هنوز جایگاه خاص خود را دارد اما باید برای رقابت با فناوری های نوین سازگار شود تا بتواند ادامه حیات دهد.

احمد اعتمادی رئیس سابق اتحادیه صنف مؤسسات توریستی اتومبیل کرایه شهرستان رشت  با 3 دوره نمایندگی گیلان در حوزه مشاوره سوخت و حمل و نقل اتاق اصناف کشور تلاش کرد تا وضعیت این صنف را با تفکراتی نو تغییر دهد.

وی متولد 1340 و در محله منوچهری در خیابان لاهیجان رشت با تنوع فرهنگی بسیار زیاد که مانند یک کلاس درس بزرگ برای زندگی بود، بزرگ شد.

احترام به تفاوت ها، انعطاف پذیری و کنجکاوی فرهنگی از همان ابتدا در احمد اعتمادی که در خانواده ای بزرگ با 7 برادر و خواهر، پدربزرگ و مادربزرگ و عروس ها زندگی می کرد، نهادینه شد.

پدرش دارای کارخانه برنج کوبی و تاجر برنج بود اما فوت زودهنگامش باعث شد برادر بزرگ، مدیریت خانواده را دردست بگیرد و احمد نیز برای کمک به شوهر عمه اش در مغازه بزازی او در راسته تخته داروغه در خیابان شیک مشغول به فعالیت شد و بدین صورت او نیز با روش های کسب و کار آشنا شد اما بازار نتوانست او را جذب کند بنابراین به دنبال تحصیل رفت و فازغ التحصیل رشته ساختمان در هنرستان شد

پس از خدمت سربازی در سال 1358 و با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، مدتی را در کارخانه دخانیات مشغول به فعالیت شد و سپس در شرکت ایران آمایش در پروژه نقشه برداری از رشت حضور یافت و سپس مغازه خرازی و تریکو در محله ساغریسازان را راه اندازی کرد.

مدتی در تیم دخانیات رشت فوتبال بازی کرد اما مطالعه روزنامه را به همه تفریحات دیگرش ترجیح می داد.

خانواده اعتمادی صاحب یک کامیون بودند و با آن نیز امرار معاش می‌کردند و  به همین دلیل با این فضا، آشنایی مختصری داشت و شاید همین دلیلی شد تا در سال 1368 مغازه اش را به تاکسی تلفنی تبدیل کند.

در آن زمان دریافت پروانه کسب برای تاکسی تلفنی، عبور از اقیانوسی متلاطم و مهیب بود و اتحادیه نیز وضعیت مناسبی نداشت، این کاستی ها موجب گردید اتحادیه به شهرداری رشت واگذار شود.

احمد اعتمادی با کمک دوستانش و حمایت دکتر صادق زاده نماینده وقت مردم رشت در مجلس، پس از مدت ها در سال 1382 اتحادیه را از شهرداری منفک و مجددا به نظام صنفی متصل کردند.

احمد اعتمادی سال 1384 وارد اتحادیه شد با اینکه در همه دوره ها رأی اول را کسب می کرد اما در انتخابات داخلی اتحادیه  نمی توانست راه به جایی ببرد تا اینکه در

سال 1392 به عنوان رئیس اتحادیه انتخاب گردید و تا سال 1403 این عنوان را تکرار کرد تا اینکه قانون قدیم مجلس مانند سایر افراد، حضور در هیئت مدیره را برای او غیرقانونی اعلام کرد.

-علی احمدی سراوانی

گفتگویی خارج از چارچوب های رایج در مصاحبه ها را با وی انجام دادم که می خوانید:

-در چه سالی ازدواج کردید ؟

* سال 1365

-چند فرزند دارید؟

* یک فرزند پسر به نام آرمین

-لذت بخش ترین حس دنیا؟

* من هنوز صاحب نوه نشدم اما فکر میکنم لذت بخش ترین حس دنیا وقت گذراندن با نوه باشد

-بهترین و بدترین چیز در دنیا؟

* بدترین : ازدست دادن اعضاء خانواده و دیدن ناراحتی مردم است و بهترین : در کنار مردم بودن

-بزرگترین ترس شما در زندگی؟

* از مرگ نمی ترسم. مرگ جزئی از زندگی ست. هم تقدیر و هم تدبیر دست خداست و چیزی که دست خدا باشد نباید از آن ترسید.

-اگر برگردید به دوران جوانی، دوست دارید مسیر زندگیتان به کدام سمت برود؟

*هر تصمیمی که گرفتم براساس مقتضیات آن زمان و حتما درست بود بنابراین همان راه را دوباره خواهم رفت.

-بهترین تعریفی که از خود شنیده اید؟

* صبور بودن

-ساحل یا کوهستان؟

* کوهستان را همانگونه که مولانا می گوید:

این جهان، کوه است و فعل ما، ندا

سوی ما آید نداها را صدا

-چه کتابی را برای خواندن پیشنهاد می کنید؟

* رفتارهای شگفت انگیز (اثر یک نویسنده گیلانی)

-آخرین کتابی که خوانده اید چه بود؟

* کوکب، اثر ملیحه رادمنش

-بهترین سفری که تاکنون رفته اید؟

* سفری که با 60 رئیس اتحادیه به کشور مالزی رفتیم

-خواننده مورد علاقه شما؟

* راغب

-شهرت زیاد بدون ثروت یا ثروت زیاد بدون شهرت؟

* آدمی هر دو را دوست دارد اما شاعر می گوید: اندازه نگه دار که اندازه نکوست

-در کودکی بازی مورد علاقه تان چه بود؟

* آغوز بازی

-قرار است چند روز در جایی حبس باشید دوست دارید هم بندتان چه کسی باشد؟

* بهترین فرد در این شرایط، همسفر دائمی یک انسان است.

-اگر در طول ایام حبس خیالی، قرار باشد فقط یک وسیله با خود همراه داشته باشید آن وسیله چیست ؟

*سعی میکنم وسیله ای را همراه ببرم که ارتباطاتم با دنیای بیرون قطع نشود.

-اگر یک پاک کن داشتید چه چیزی را از دنیا پاک می کردید؟

* اشتباهات گذشته خود را پاک می کردم

-اگر قرار باشد یک فرد مشهور و محبوب را ملاقات کنید، دوست دارید آن فرد چه کسی باشد ؟

* پدرم مشهورترین فرد زندگی من است و دوست دارم مجددا او را ببینم

-اگر بخواهید خود را با سه کلمه توصیف کنید آن کلمات چه هستند؟

* همسرم می گوید خیلی صبوری

-آرزوی چه چیزی برای شما هنوز باقی مانده؟

* دوست دارم نوه خودم را ببینم و لذت بغل کردن و بوئیدنش را حس کنم

-چه غذایی را دوست دارید؟

* باقلاقاتق را با هیچی عوض نمیکنم

-اگر زندگی شما یک فیلم باشد، اسم آن فیلم چه بود؟

* جان سخت

-اگر همین الان یک تماس تلفنی داشته باشید، دوست دارید چه کسی پشت خط باشد؟

* پسرم

-یک شعر از یک شاعر بخوانید

* تا کی غم این خورم که دارم یا نه

وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه

پرکن قدح باده که معلوم نیست

کاین دم که فروبرم برآرم یا نه