خاک گیلان همیشه مردساز بوده است. مردانی سختکوش، ریشهدار، با چهرههایی آفتابخورده و دستهایی پینهبسته. صفر قاسمی هم از همان مردان بود؛ از تبار آذریهای غیور که ریشه در خاک میانه داشتند و شاخههایشان تا دل گیلان کشیده بود.
از هفتسالگی، سوزن و نخ به دست گرفت. روزهای سخت کودکی، با نفسهای بریده از تلاش، در دود و دم اتوی زغالی و صدای ماشینهای خیاطی قدیمی گذشت. اما صفر، مثل درختی که از میان سنگ هم راهی به آفتاب پیدا میکند، قد کشید.
راستهی مسگران رشت هنوز عطر آن روزها را در مشام دارد؛ روزهایی که صفر جوان، اولین مغازهاش را روبروی کلانتری یک سابق باز کرد. پارچهها را با دقتی پهلوانی میبرید، دوختها را با حوصلهای بیپایان میچید، تا جایی که نامش به عنوان خیاطی چیرهدست در تمام رشت پیچید.
اما روح صفر، تنها در پشت میز خیاطی آرام نمیگرفت.
گویی زورخانه برایش مثل وطن دوم بود. میلهای سنگین در دستان پهنش به پرواز درمیآمدند، گویی نه از سنگ که از پر ساخته شدهاند. سالهای ۵۶ و ۵۷، وقتی مدال قهرمانی سنگینوزن میلبازی ایران را بدست آورد، کسی نبود که به مردانگیاش شک کند. بعدها هم که به عنوان سرداور بینالمللی انتخاب شد، همان صفر قاسمی ماند؛ بیحاشیه، بیادعا، فقط با عشقی عمیق به ورزش باستانی.
و پسرانش نیز راه او را رفتند.
یکی مرشد بینالمللی شد و سرمربی ورزشهای باستانی در اندونزی، و دیگری سالها قهرمان کشتی نوجوانان و جوانان ایران.
حتی وقتی پای تجارت و صنف به میان آمد، مردانگیاش را زیر بار سوداگری نبرد. بیست و هفت سال ریاست اتحادیه خیاطان سری دوز رشت، نه با زور که با راستی و اعتماد پیش برد. وقتی هم که خیابان محل باشگاهش قرار بود تعریض شود، شهرداری به عنوان جایگزین، زمینی در گلسار به او پیشنهاد داد، سرش را تکان داد و گفت: “نه، من میخواهم زورخانهام کنار حرم خواهرامام باشد.” برایش پول مهم نبود؛ مردانگی و ایمان مهم بود.
حتی آرزوی آخرش هم مردانه بود:
“میخواهم پیش از همسرم بمیرم.”و شد آنچه میخواست. در بهمنِ سرد ۱۳۹۷، وقتی نفسهایش به شماره افتاد، گیلان یک پهلوان را از دست داد. همسرش هم خیلی زود بعد از او رفت، گویی که زندگی بدون صفر برایش بیمعنا بود.
محمد سبحانی رییس اتحادیه تولیدکنندگان پوشاک رشت گفت: “راستی و پهلوانی، تنها واژههایی هستند که او را توصیف میکنند.”
و جلالالدین محمد شکریه، طراح اتاق اصناف کشور، گفت: “او مرد وحدت بود، دور از هیاهو، همیشه در سکوت، آینهای از مردانگی.”
صفر قاسمی از تبارِ مردانی که تاریخ، آنان را در سکوت می سازد و در جلال به یاد میآورد.
روحش شاد و یادش گرامی
علی احمدی سراوانی