در میان صدای آرام چکشهای طلاسازان و گردش بیوقفه ترازوهای قدیمی، مردانی ایستاده بودند که نفسهای بازار طلا را در سینه داشتند. سالیان دراز، چهرهشان در پس ویترینهای درخشان مغازهها در محله “خواهرامام” رشت، اولین بازار زرگرهای این شهر، میدرخشید. مردانی که نه تنها طلا میفروختند، بلکه اعتماد را با ترازوهای خود وزن میکردند.
بازار طلافروشان رشت، به عنوان یکی از قدیمیترین بازارهای این شهر، تاریخچهای پرفرازونشیب دارد. در سالهای دور، طلافروشان محله «خواهرامام» عمدتاً به صورت خانوادگی فعالیت میکردند. با گذر زمان، این بازار توسعه یافت و به خیابان «شیک» منتقل شد. و در آنجا، با تغییرات ساختاری، گسترش فضا، افزایش تعداد فروشگاهها و کارگاهها، نقشی بیبدیل در اقتصاد محلی ایفا کرد.
در دهههای اخیر نیز با ورود فناوریهای نوین و تجهیزات مدرن به صنعت جواهرسازی، این بازار به مرکز اصلی فعالیتهای اقتصادی و تجاری رشت تبدیل شده است. البته همچون بسیاری از بازارهای مشابه، با چالشهایی روبهروست که ممکن است بر فعالیت اقتصادی و رضایت مشتریان تأثیر بگذارد.
یکی از خانوادههای قدیمی این بازار، از دوران فعالیت صنف در «خواهرامام» تا امروز، خانواده «مرزبان» است که چهار نسل در این حرفه حضور داشتهاند. محمدعلی مرزبان، رئیس سابق اتحادیه صنف فروشندگان و سازندگان طلا، جواهر و نقره رشت، متولد سال ۱۳۴۴ در خانوادهای ششنفره است. او پس از پدربزرگ و پدرش به این حرفه روی آورد و این چرخه اکنون با حضور فرزندش ادامه دارد.
پدربزرگ او در محله خواهرامام زرگری داشت و همراه بزرگان این صنف، مانند بقایی، طهماسبی، سیدجلال ذریتخواه، رحمانپرست و حاج مسیب، راسته طلا و نقره رشت را رونق میبخشیدند. پدرش حدود یک قرن پیش در راسته جدید خیابان شیک، که بیست تا سی نفر در آن فعالیت داشتند، مغازهای خرید که اکنون محمدعلی مرزبان آن را اداره میکند. هنوز هم پیشکسوتانی مانند بینایی، بیوکزاده، وطنخواه، فلزی و… در این بازار مشغولاند و شاگردانشان در گوشه و کنار شهر به این حرفه میپردازند.
مرزبان از سال ۱۳۸۳ به اتحادیه فروشندگان و سازندگان طلا و جواهر رشت پیوست و به جز دورهای کوتاه، تا سال ۱۴۰۳ ریاست آن را بر عهده داشت.
وقتی از او پرسیدم: «اگر روزی تمام طلاهای دنیا به چیز دیگری تبدیل میشد، چه میکردید؟» بیدرنگ پاسخ داد: «حتماً آن چیز جدید ارزش سرمایهگذاری را خواهد داشت!»
مرزبان که همواره با سنگهای قیمتی سروکار داشته، شخصیت خود را شفاف و درخشنده مانند الماس میداند. اما «آقای الماس» هم مانند بسیاری از همکارانش، گاه با افرادی روبهرو شده که با طلا و جواهر تقلبی فریب خوردهاند.
علی احمدی سراوانی
گفتگویی با او انجام دادم که می خوانید:
-در چه سالی ازدواج کردید ؟
* 1367
-چند فرزند دارید؟
* دو فرزند پسر که یکی از آنان با مدرک مهندس عمران به طلافروشی مشغول است و دیگر که مربی اسب سواری است اخیرا به تیم ملی سوارکاری ایران دعوت شده است.
-لذت بخش ترین حس دنیا؟
* فرزند خوب
-بهترین و بدترین چیز در دنیا؟
* بهترین : آرامش – بدترین : بی ثباتی
-بزرگترین ترس شما در زندگی؟
* خبر بد
-اگر برگردید به دوران جوانی، دوست دارید مسیر زندگیتان به کدام سمت برود؟
* همین مسیر را ادامه می دهم چون به مسیری که رفتم، علاقمند هستم
-چه چیزی را در شغلتان بیشتر از همه دوست دارید ؟
* کمک به دیگران حس خوبی به من می دهد
-بهترین تعریفی که از خود شنیده اید؟
* گره گشای مردم
-ساحل یا کوهستان؟
* نه ساحل و نه کوهستان بلکه فقط رودخانه!
-بهترین سفری که تاکنون رفته اید؟
* مسافرت با خانواده و همکاران در هر جا و همیشه خوش میگذرد
-وقتی خوشحال می شوید چه کاری می کنید؟
* خوشحالی خودم را با خانواده ام شریک می شوم
-وقتی عصبانی می شوید چه؟
* سعی میکنم عصبانی نشوم اما اگر عصبانی بشوم با آرامش آن موضوع را حل میکنم
-لذت بخش ترین رویای شما؟
* عاقبت بخیری
-شهرت زیاد بدون ثروت یا ثروت زیاد بدون شهرت؟
* شهرت همراه محبوبیت را دوست دارم
-در کودکی بازی مورد علاقه تان چه بود؟
* فوتبال، هنوز هم بازی میکنم
-قرار است چند روز در جایی حبس باشید دوست دارید هم بندتان چه کسی باشد؟
* همسر
-اگر در طول ایام حبس خیالی، قرار باشد فقط یک وسیله با خود همراه داشته باشید آن وسیله چیست ؟
*دام ماهیگیری
-اگر یک پاک کن داشتید چه چیزی را از دنیا پاک می کردید؟
*بی عدالتی
-چه رنگی را دوست دارید؟
* سبز
-چه غذایی را دوست دارید؟
* مرغ سرخ شده با مخلفاتش
-اگر قرار باشد یک آرزو کنید و همین حالا برآورده شود، چه آرزویی می کنید ؟
*موفقیت اعضاء خانواده ام
-چه ورزشی را دوست دارید؟
*فوتبال
– اگر بتوانی هر شخصیت تاریخی را ملاقات کنی، چه کسی را انتخاب میکنی؟
*ناصرالدین شاه
– اگر بتوانی یک مهارت جدید یاد بگیری، آن چه بود؟
*نظامی بودن با درجه بالا را دوست دارم و دوست دارم چنین مهارتی را یاد بگیرم
– چه تفریحی را دوست دارید؟
*ماهیگیری
-اگر بتوانی هر جای دنیا زندگی کنی، کجا را انتخاب میکنی و چرا؟
*ایران – رشت
– اگر بتوانی یکی از عادات بدت را ترک کنی، آن چیست؟
*خودخوری
-فکر میکنید مردم از مرگ بیشتر میترسن یا از سخنرانی جلوی جمع؟
*هر دو ترسناک هستند
-“دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را”
چه چیزی حافظ را اینقدر دلنگران کرده است؟
*دنبال مال دنیا رفتن باعث هشدار حافظ شده است
-مولانا در مثنوی میگوید: “هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش”
این بیت چه پیامی دارد؟
*انسان به ذات خود برمیگردد
-این پنج کلمه چه چیزی را یادتان می آورد؟
*طلا : سرمایه
جنگ : تنفر
راستی : حرف دل
شکریه: دوستش دارم